وایل سال ۱۸۰۱، بتهوون در نامههایی برای دوستانش، راجع به علائم و مشکلاتی نوشت که هم در زندگی حرفهای و هم در زندگی اجتماعیاش، برای او مشکل ایجاد کرده بود (گرچه احتمالاً برخی از نزدیکانش قبلاً از این مشکلات آگاه بودند). مشکل آن بود که بتهوون در طی سالهای پیش از آن، دچار نزول تدریجیِ شنوایی شده بود که با شکل شدیدی از وزوز گوش همراه بود.او به توصیهٔ پزشک خود از آوریل تا اکتبر ۱۸۰۲ به یک شهر کوچکِ اتریش هایلیگنشتاد، در خارج از وین، سفر کرد تا تلاش کند خود را با شرایط جدید وفق دهد. در آنجا او تصمیم گرفت که نامهای به برادران خود بنویسد که بعدها به وصیتنامه هایلیگنشتات معروف شد. در این نامه، وی به وضوح افکار خودکشی و تصمیم به متوقفکردنِ زندگی خود را بهدلیل ناشنوایی ثبت کردهاست.کمشنوایی او مانعی برای آهنگسازیاش نشد، اما نوازندگی در کنسرتها، که یک منبع درآمد سودآور برای او بود، بهطور فزایندهای برایش دشوار شده بود. در سال ۱۸۱۱، پس از یک تلاش ناموفق برای اجرای کنسرتو پیانو شماره ۵، که شرح آن در خاطرات کارل چرنی نوشته شدهاست، بتهوون دیگر در ملاء عام، اثری اجرا نکرد، تا اینکه رهبری اولین اجرای سمفونی نهم در سال ۱۸۲۴ را بهعهده گرفت که این امر نیز مشکلاتی در علامتدادنِ وی به نوازندگان ایجاد کرد و باعث نگرانی رهبر دیگر این ارکستر، میخائیل اوملاوف شد.بازگشت بتهوون به وین از هایلیگنشتاد، با تغییر در سبک موسیقی او همراه شد و این زمان بهعنوان آغاز «دورهٔ میانی» زندگی او در نظر گرفته میشود که بهنام «دورهٔ قهرمانانه» نیز شناخته شدهاست. طبق روایت کارل چرنی، بتهوون در این دوره گفته بود: «من از کارهایی که تاکنون انجام داد موسیقی...
ادامه مطلبما را در سایت موسیقی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : farzanegan1401 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 10 دی 1401 ساعت: 14:12